- 645
- 1000
- 1000
- 1000
تو ای پاینده پیغام آور خون
مرثیه خوانی شب شام غریبان با صدای یدالله بهتاش، سال 1373
متن شعر:
تو ای پاینده پیغام آور خون
که بعثت یافته از سنگر خون
فرشته، حور، انسان چیستی تو؟
علی، زهرا، محمّد کیستی تو؟
نبوّت را چراغ مکتبی تو
حسینی یا حسن، یا زینبی تو
قیامت کردهای در استقامت
پناه آورده بر صبرت امامت
چو در دامان مقتل پا نهادی
امام صابران را صبر دادی
اگر گامی به ره وامانده بودی
و گر یک لحظه از پا مانده بودی
شرف، مردی، شهامت کشته میشد
امامت نه، امامت کشته میشد
تو آیات صبوری آفریدی
ز قرآن پارهها گلبوسه چیدی
تو مرغ وحی و مقتل آشیانه
حسینو وا حسینایت ترانه
صلوةاللیل را بنشسته خواندی
خدا را از درون خسته خواندی
حسین آن کز قیامش شد قیامت
به پیش تیر دشمن بست قامت
چو شد آماده بهر جانفشانی
تو را فرمود ای زهرای ثانی
که ای از خود تهی از عشق سرشار
مرا هم در نماز شب به یاد آر
تازیانه هر کجا آید فرود
نیزه ها بر شانه ها آید فرود
از میان آتش افروخته
می رسد بوی شقایق سوخته
آسمانی بی ستاره گشته است
گوشها بی گوشواره گشته است
ای فدای چهره های سوخته
چشم های سوی عمه دوخته
زینب کبری چه سازد ای خدا
یک طرف بیمار و یک سو بچه ها
با تن خسته کند راز و نیاز
روی خاکستر نشسته بر نماز
با قنوت خسته اش غوغا کند
اقتدا با مادرش زهرا کند
از آن ترسم که آتش برفروزند
میان خیمه بیمارم بسوزند
متن شعر:
تو ای پاینده پیغام آور خون
که بعثت یافته از سنگر خون
فرشته، حور، انسان چیستی تو؟
علی، زهرا، محمّد کیستی تو؟
نبوّت را چراغ مکتبی تو
حسینی یا حسن، یا زینبی تو
قیامت کردهای در استقامت
پناه آورده بر صبرت امامت
چو در دامان مقتل پا نهادی
امام صابران را صبر دادی
اگر گامی به ره وامانده بودی
و گر یک لحظه از پا مانده بودی
شرف، مردی، شهامت کشته میشد
امامت نه، امامت کشته میشد
تو آیات صبوری آفریدی
ز قرآن پارهها گلبوسه چیدی
تو مرغ وحی و مقتل آشیانه
حسینو وا حسینایت ترانه
صلوةاللیل را بنشسته خواندی
خدا را از درون خسته خواندی
حسین آن کز قیامش شد قیامت
به پیش تیر دشمن بست قامت
چو شد آماده بهر جانفشانی
تو را فرمود ای زهرای ثانی
که ای از خود تهی از عشق سرشار
مرا هم در نماز شب به یاد آر
تازیانه هر کجا آید فرود
نیزه ها بر شانه ها آید فرود
از میان آتش افروخته
می رسد بوی شقایق سوخته
آسمانی بی ستاره گشته است
گوشها بی گوشواره گشته است
ای فدای چهره های سوخته
چشم های سوی عمه دوخته
زینب کبری چه سازد ای خدا
یک طرف بیمار و یک سو بچه ها
با تن خسته کند راز و نیاز
روی خاکستر نشسته بر نماز
با قنوت خسته اش غوغا کند
اقتدا با مادرش زهرا کند
از آن ترسم که آتش برفروزند
میان خیمه بیمارم بسوزند
تاکنون نظری ثبت نشده است.