- 453
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام سجاد (ع)، امیر کرمانشاهی
مرثیه خوانی به مناسبت شهادت امام سجاد (ع) با صدای امیر کرمانشاهی، سال 1396
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
هر لحظه در سکوت غمت داد می زند /بغضی که از فراق تو فریاد می زند /این که تو نیستی و به ما طعنه می زنند /بر آتش نبودن تو باد می زند /وقتی که صید دائمی چشم توست، دل /کِی دست رد به سینه ی صیاد می زند /قلبم اگر که با تو نباشد نمی تپد /نبضم دمی که از تو کنم یاد، می زند /دیری ست خنده نیست به رخسار پر غمت /چشم تو حرف از دل ناشاد می زند /امشب نگاه ابری تو با زبان اشک /دم از عزای حضرت سجاد می زند /سی سال آزگار به هر جا نشسته است /حرف از غمی که بر دلش افتاد می زند /با یاد شام و بزم شراب اشک ریزد و /با یاد جسم غرق به خون داد می زند
-
مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است /با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است /تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است /یاد گودال و حرم جامه دریدن سخت است /روضه و گریه شده روزی او در هرشب /خاطرش را همه دیدند مکدّر هرشب /با لب تشنه و با یک دل مضطر هر شب /یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است /بر امامی که اسیری به بیابان دیده /زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده /اهل بیتش همه با صورت عریان دیده /معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است /آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است /جگرش سوخت، لبش سوخت، گلو سوخته است /بهر آن که سر و عمامه ی او سوخته است /حرف از کوچه و بازار شنیدن سخت است /چقدَر از غم این فاجعه افروخته است /چشم بر نیزه ی شش ماهه فقط دوخته است /یاد حلقوم علی حنجر او سوخته است /این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است /پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده /خنجری کُند به جان پدرش افتاده /دیده که در ته گودال سرش افتاده /تشنه لب کشتن مذبوح شدیدا سخت است /یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا /یادش افتاده تن خونی بابا حالا /بوریایی که خودش دیده و اما حالا /دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است
-
شامیان اشک عزیزان خدا را دیدند /جای همدردی بر آل علی خندیدند /عوض رخت سیه جامه ی نو پوشیدند /همه در پای سر خون خدا رقصیدند /کینه ی کهنه ی خود را به علی نو کردند /سر هر کوچه بنی فاطمه را هو کردند /سر مصباح هدی راهبر قافله بود /خنده وعشرت و شادی وکف و هلهله بود /سنگ بر فرق سر و برکف پا آبله بود /سر اصغر روی نی روبروی حرمله بود /کودکان با نفس سوخته فریاد زدند /ناله بر زخم تن سید سجاد زدند /شام در چشم بنی فاطمه شام آمده بود /سنگ ها بر سرشان از لب بام آمده بود /دختر فاطمه در محضر عام آمده بود /همره دختر زهرا سه امام آمده بود /ناله ها بود که از سینه رها می کردند /هر سه بر زینب مظلومه دعا می کردند /شام ما را به سوی بزم شراب آوردند /بهر دلجویی اطفال طناب آوردند / ساغر مِی عوض ظرف گلاب آوردند /ستم و محنت و اندوه و عذاب آوردند /زجر ها در ملا عام به ما می دادند /دسته دسته همه دشنام به ما می دادند /پسر هند، شرر بر جگرت زد دیدی /زخم ها بر روی زخم دگرت زد دیدی /خنده بر سوز دل و چشم ترت زد دیدی /خیزران بر لب خشک پدرت زد دیدی /تو که از خاک درت خلق، عزیزی ببرند /خواهرت را ز چه باید به کنیزی ببرند
-
تپش دل سینه زنا، بارون شب گریه کنا /شور نوحه ی نوحه خونا، یا حسین یا حسین /ذکر لب میونداراته یا حسین /ورد همه عَلَم کشاته یا حسین /آه دم چایی ریزاته یا حسین /ماه غمه، شال عزات گردنمه /با دعای مادر تو پیرهن مشکی تنمه /آقام آقام آقام آقام /با یک نفس تمام جهنم شود بهشت /گویند اگر جهنمیان یکصدا حسین
-
اباالشهید، اباالمظلوم نمیشه این دلم آروم /محاله گهواره ببینم، محاله شیرخواره ببینم گریه م نگیره /یتیم بی تابی ببینمف یه قطره ی آبی ببینم گریه م نگیره /کاشکی قبرم تو کربلا پیش بابام بود /پیش بابا و داداشام بود یا پیش خواهر سه ساله م توی شام بود /حسین وای***می سوزم و چهل ساله دلم به یاد گوداله /بابامو تشنه سر بریدن، اونو به خاک و خون کشیدن گریه م می گیره /همه برای تشییع جنازه زدن به اسبا نعل تازه، گریه م می گیره /هر شب من شبیه شام غریبونه، مدینه روضه مو می خونه /آتیش زهر داره دلمو می سوزونه /حسین وای***رو پیکرم کبودی ها محله ی یهودی ها /مصیبتی که رو لبامه، بی حرمتی به ما تو شامه، گریه م می گیره /نامحرما و تشت زر بود، شراب و خیزرون و سر بود، گریه م می گیره /اشکای من برای مجلس شرابه، برای زینب و ربابه ولی خدا می دونه مُردم تو خرابه
تاکنون نظری ثبت نشده است.