- 1079
- 1000
- 1000
- 1000
ای قبله پروانگان، ای چاره بیچارگان
مرثیه خوانی وفات حضرت معصومه (س) با صدای محمود کریمی، سال 1389
متن شعر:
ای قبله پروانگان، ای چاره بیچارگان
همسایه خورشید شب ای سایبان جمکران
در گنبدت زهرا نوشت دروازه باغ بهشت
ای که به درب خانه ات روح الامین شد پاسبان
دلداده ات شمس الشموس ای زینب سلطان طوس
ای کوثر موسای دهر ای اختر هفت آسمان
دارد سر نجوای عشق گلدسته هایت با دمشق
داغ برادر دیده را درد آشنایش هم زبان
در سینه راز زینبت دنبال محمل بر لبت
آرام جانم می رود ای ساربان آهسته ران
آه این وداع پر غنا سر تا به پا شد کربلا
از طفل بی تاب پدر تا خواهر بر سر زنان
تا عزم کردی سوی یار دیدی نشان از کوی یار
او در پی یارش گرفت از رد خون سر نشان
منزل به منزل در سفر همراه قلب پر شرر
او همسفر گردید با زنجیر و تیغ و خیزران
به شوق دیدن یار از دیار آمده ام
به اشک چشم و دل بی قرار آمده ام
هوای روی برادر مرا کشید اینجا
چه می شود به من او را نشان دهید اینجا
خودم میان قم و نبض جان من در طوس
میان آتش هجران نشست این ققنوس
رسیده وقت سفر جان به دوست بسپارم
رضا کجاست سرم را به پاش بگذارم
متن شعر:
ای قبله پروانگان، ای چاره بیچارگان
همسایه خورشید شب ای سایبان جمکران
در گنبدت زهرا نوشت دروازه باغ بهشت
ای که به درب خانه ات روح الامین شد پاسبان
دلداده ات شمس الشموس ای زینب سلطان طوس
ای کوثر موسای دهر ای اختر هفت آسمان
دارد سر نجوای عشق گلدسته هایت با دمشق
داغ برادر دیده را درد آشنایش هم زبان
در سینه راز زینبت دنبال محمل بر لبت
آرام جانم می رود ای ساربان آهسته ران
آه این وداع پر غنا سر تا به پا شد کربلا
از طفل بی تاب پدر تا خواهر بر سر زنان
تا عزم کردی سوی یار دیدی نشان از کوی یار
او در پی یارش گرفت از رد خون سر نشان
منزل به منزل در سفر همراه قلب پر شرر
او همسفر گردید با زنجیر و تیغ و خیزران
به شوق دیدن یار از دیار آمده ام
به اشک چشم و دل بی قرار آمده ام
هوای روی برادر مرا کشید اینجا
چه می شود به من او را نشان دهید اینجا
خودم میان قم و نبض جان من در طوس
میان آتش هجران نشست این ققنوس
رسیده وقت سفر جان به دوست بسپارم
رضا کجاست سرم را به پاش بگذارم
تاکنون نظری ثبت نشده است.