منو
آمدم تا جان کنم قربان تو

آمدم تا جان کنم قربان تو

  • 1 تعداد قطعات
  • 8 دقیقه مدت قطعه
  • 501 دریافت شده
روضه خوانی شهادت حضرت عبدالله بن الحسن (ع) با صدای محمود کریمی، سال 1387

متن شعر:

آمدم تا جان کنم قربان تو پ
پیش تو گردم بلاگردان تو
در حرم دیدم که تنها مانده ام
همرهان رفتند و من جا مانده ام
رفتی و دیدم دل از کف داده ام
خوش به دام عقل و عشق افتاده ام
عقل آن سو عشق این سو می کشاند
از دو سو این می کشاند ، آن می نشاند
عقل می گفت نرو
عشق می گفت برو
عقل گفتا صبر کن طفلی هنوز
عشق گفتا کن شتاب و خود بسوز
عقل گفتا هست یک صحرا عدو
عشق گفتا یک تنه مانده عمو
عقل گفتا روی کن سوی حرم
عشق گفتا هان نیفتی از قلم
عقل گفتا نی زمان مستی است
عشق گفتا موسم بی دستی است
عقل گفتا باشدت سوزان جگر
عشق گفتا هست عمویت تشنه تر
راهی ام چون دید عقل از پا نشست
عشق دست عقل را از پشت بست
این وجود عشق محض از مغز و پوست
می زند فریاد جانم دوست دوست
خاطر افسرده ام را شاد کن عمو
طایر روح از قفس آزاد کن
هم دهد آغوش تو بوی پدر
هم بود روی تو چون روی پدر
بین ز عشقت سینه ی آکنده ام
در بر قاسم مکن شرمنده ام
دوست دارم در رهت بی سر شوم
آن قدر سوزم که خاکستر شوم
مهر زن بر برگه ی جانبازی ام
وای من ، گر از قلم اندازی ام
هست بعد از نیستی هستی من
شاهد عشق تو بی دستی من
کوچکم اما دلی دارم بزرگ
بچه شیرم باکی ام نبود ز گرگ

قطعات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی