- 1677
- 1000
- 1000
- 1000
از ضعف به هر جا که نشستیم وطن شد
مرثیه خوانی شهادت حضرت رقیه (س) با صدای حسن خلج، سال 1390
متن شعر:
از ضعف به هر جا که نشستیم وطن شد
وز گریه به هر کوی گذشتیم چمن شد
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب فراق تو نیاورد کفن شد
صورتم را که عمه می بوسید
گریه می کرد و داشت زمزمه ای
علتش را سوال کردم گفت
دخترم خیلی شبیه فاطمه ای
کاش به جای سر تو
می بریدند سر دختر تو
غم عشقت بیابون پرورم کرد
هوای وصل بی بال و پرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
شکسته پر و بالم چون ننالم
همه گویند رقیه ناله کم کن
تو آیی درخیالم چون ننالم
دو زلفونت بود تار ربابم
چه می خواهی از این حال خرابم
تو که با ما سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی به خوابم
دریغا از جدایی وای بر دل
دلم را نی نوایی وای بر دل
تو و دل کندن از من وای بر من
من و داغ جدایی وای بر دل
دلم به حال دلم سوخت
بس که هر شب و روز
گرفت این دل غرق به خون بهانه تو
متن شعر:
از ضعف به هر جا که نشستیم وطن شد
وز گریه به هر کوی گذشتیم چمن شد
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب فراق تو نیاورد کفن شد
صورتم را که عمه می بوسید
گریه می کرد و داشت زمزمه ای
علتش را سوال کردم گفت
دخترم خیلی شبیه فاطمه ای
کاش به جای سر تو
می بریدند سر دختر تو
غم عشقت بیابون پرورم کرد
هوای وصل بی بال و پرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
شکسته پر و بالم چون ننالم
همه گویند رقیه ناله کم کن
تو آیی درخیالم چون ننالم
دو زلفونت بود تار ربابم
چه می خواهی از این حال خرابم
تو که با ما سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی به خوابم
دریغا از جدایی وای بر دل
دلم را نی نوایی وای بر دل
تو و دل کندن از من وای بر من
من و داغ جدایی وای بر دل
دلم به حال دلم سوخت
بس که هر شب و روز
گرفت این دل غرق به خون بهانه تو
تاکنون نظری ثبت نشده است.