- 682
- 1000
- 1000
- 1000
از وقعه کربلا و حزن دائم
مرثیه خوانی شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع) با صدای علی ترابی، سال 1387
متن شعر:
از وقعه کربلا و حزن دائم
عقل عقلای عالم امد قائم
در بهر شفاعت گنه کاران بود
بس بود شفاعت جناب مسلم
مرحبا مسلم که
هست از رفعت آن عالیجناب
خسرو لب تشنگان را بن عم نایب بنا
سعی مسلم داد بر اسلام رونق تا به حشر
بر روان او سلام مسلمین از شوخ و شیب
گر چه در ملک سعادت نیست شاهی چون حسین
لیک شد حسن شهادت را ز مسلم فتح باب
صورت او چون حسین و سیرت او چون حسن
در مروت چون محمد در شجاعت بو تراب
روز حیجاب چون کشیدی تیغ بران از نیام
گفتی از ابر سیه گشته درخشان آفتاب
کوفیان کردند فرار از وی ولی نبود عجب
روبهان را باشد اندر دل ز شیران اضطراب
چون ندیدند همت مردی به خود نامردها
از زنان کردند طلب یاری به قتل آن جناب
حیله کردند آن گروه نا کسان در حق او
عاقبت در چاه افکندند آن عالیجناب
پیکرم شد پاره پاره یا حبیبی یا حسین
از کفم شد راه چاره یا حبیبی یا حسین
کف زنان خنده کنان این کوفیان بی حیا
از سواره از پیاده یا حبیبی یا حسین
من به جرم عشق تو لب تشنه رفتم از جهان
بر سر دارالاماره یا حبیبی یا حسین
متن شعر:
از وقعه کربلا و حزن دائم
عقل عقلای عالم امد قائم
در بهر شفاعت گنه کاران بود
بس بود شفاعت جناب مسلم
مرحبا مسلم که
هست از رفعت آن عالیجناب
خسرو لب تشنگان را بن عم نایب بنا
سعی مسلم داد بر اسلام رونق تا به حشر
بر روان او سلام مسلمین از شوخ و شیب
گر چه در ملک سعادت نیست شاهی چون حسین
لیک شد حسن شهادت را ز مسلم فتح باب
صورت او چون حسین و سیرت او چون حسن
در مروت چون محمد در شجاعت بو تراب
روز حیجاب چون کشیدی تیغ بران از نیام
گفتی از ابر سیه گشته درخشان آفتاب
کوفیان کردند فرار از وی ولی نبود عجب
روبهان را باشد اندر دل ز شیران اضطراب
چون ندیدند همت مردی به خود نامردها
از زنان کردند طلب یاری به قتل آن جناب
حیله کردند آن گروه نا کسان در حق او
عاقبت در چاه افکندند آن عالیجناب
پیکرم شد پاره پاره یا حبیبی یا حسین
از کفم شد راه چاره یا حبیبی یا حسین
کف زنان خنده کنان این کوفیان بی حیا
از سواره از پیاده یا حبیبی یا حسین
من به جرم عشق تو لب تشنه رفتم از جهان
بر سر دارالاماره یا حبیبی یا حسین
تاکنون نظری ثبت نشده است.