منو
10 ربیع الثانی وفات حضرت معصومه (س)، حسین طاهری

10 ربیع الثانی وفات حضرت معصومه (س)، حسین طاهری

  • 3 تعداد قطعات
  • 5 دقیقه مدت قطعه
  • 297 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت 10 ربیع الثانی، وفات حضرت معصومه (س) با مرثیه خوانی حسین طاهری، سال 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 5:05
    جود و کرامت از کرمش جاودان شده هر چه دخیل هست به سویش روان شده جبریل هم اگر برسد در حریم او حس میکند که وارد صحن جنان شده او ظاهرش بتول ولی باطنش علی است در پشت آن جمال، جلالی نهان شده از چه تمام فاطمه ها عمرشان کم است دنیا چرا به فاطمه نامهربان شده خواهر حریف هجر برادر نمیشود بیهوده نیست اینهمه قدش کمان شده با احترام آمد و با احترام رفت هر آنچه شآن اوست در اینجا همان شده دور و برش فرشته نگهبان معجرش جانها فدای زینب بی پاسبان شده گاهی میان مجلس نامحرمان شهر گاهی میان محمل بی سایبان شده شکر خدا مقام تو زخم زبان نخورد شکر خدا برادر تو خیزران نخورد
  • 8:21
    ای دختر و خواهرت ولایت آیینة مادر ولایت بر ارض و سما ملیکه در قم آرام در امام هفتم معصومه به کینه و به عصمت افتاده به خاک پات عفّت در کوی تو زنده، جان مرده بر خاک تو عرش سجده برده گفتند و شنیده‌اند ز آغاز کز قدم به جنان دری شود باز حاجت نبود مرا بر آن در قم باشدم از بهشت بهتر قم قبلة خازن بهشت است اینجا سخن از بهشت، زشت است قم شهر مقدّس قیام است قم خانة یازده امام است صحنین تو مسجد الرسولش قم شهر مدینه تو بتولش قم تربت پاک پیکر توست اینجا حرم مطهّر توست گر فاطمه دفن شد شبانه نبود ز حریم او نشانه کی گفته نهان ز ماست آن قبر من یافته‌ام کجاست آن قبر آن قبر که در مدینه شد گم پیدا شده در مدینة قم مریم به برت اگر نشیند این منظره را مسیح بیند سازد به سلام سرو و قد خم اوّل به تو بعد از آن به مریم روزی که به قم قدم نهادی قم را شرف مدینه دادی آن روز قرار از ملک رفت ذکر صلوات بر فلک رفت تابید چو موکبت ز صحرا شهر از تو شنید بوی زهرا در خاک رهت ز عجز و ناله می‌ریخت سرشک همچو لاله با گریة شوق و شاخة گل برد اند به ناقه‌ات توسّل دل بود که بود محفل تو غم گشت به دور محمل تو آن پیر که سیّد زمان بود رویش همه را چراغ جان بود گردید به گرد کاروانت شد، پای برهنه ساربانت بردند ترا به گریه هودج تا خانة موسی ابن خزرج از شوق تو ای بتول دوّم قم داد ندا به مردم قم کای مردم قم به پای خیزید از هر در و بام گل بریزید آذین به بهشت قم ببندید ناموس خدا مرا پسندید قم شام نبود تا که در آن دشنام دهد کسی به میهمان قم شام نبود تا که از سنگ گردد رخ میهمان ز خون رنگ قم کوفه نبود تا که خواهر بیند سر نی سر برادر حاشا که قم این جفا پذیرد مهمان به خرابه‌ جای گیرد بستند به گرد میهمان صف قم با صلوات و شام با کف قم مهمان را عزیز خواند کی دخت ورا کنیز خواند؟
  • 5:05
    حیف از تو که گل باشی و من خار تو باشم بگذار که از دور گرفتار تو باشم من مایه ندارم که خریدار تو گردم باشد که گدای سر بازار تو باشم گر راه ندارم به حریمت نظری کن تا معتکف سایة دیوار تو باشم با آنکه تو را عاشقم اما نپسندم تو یار به من باشی و من عار تو باشم آن رتبه ندارم که نهی پای به چشمم بگذار که خاک ره زوار تو باشم

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی