- 1071
- 1000
- 1000
- 1000
ولادت امام علی النقی الهادی (ع)، مجید بنی فاطمه
مدیحه سرایی به مناسبت میلاد امام علی النقی الهادی (ع) با مدیحه خوانی مجید بنی فاطمه، سال 1395
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
امشب بشیر از جانب حی تعالی آمده گوید که یاسینی دگر از صلب طاها آمده یا کوثری از دامن امابیها آمده چارم علی در مجمع اولاد زهرا آمده از نسل مصباح الهدی هادی به دنیا آمده کهف التقی، بدرالشرف، نورالهدا، ابنالرضا رخ رحمه للعالمین هیبت علی مرتضی قرآن از پا تا به سر توحید از سر تا به پا هر دیده بر او یک حرم هر دل بر او یک سامرا هم وجه ذات کبریا هم نجل ختم الانبیا آیینه ی حسن قدم بگذاشت در عالم قدم از آیه ی اللهُ نور افکنده گل سیمای او نام دلآرایش علی، قلب محمّد جای او در چشم عرش کبریا پیداست جای پای او دل، حج بجا آرد ولی در طوف سامرای او جود و کرم، بذل و عطا، یک قطره از دریای او عالم اگر سائل شود در پیش بذل اوست کم چشم عطا بر درگه و چشم کرم بر دامنش یعقوبها بینا شوند از نفخه ی پیراهنش نور الهی در دلش روح محمّد در تنش قرآن، کتاب منقبت مداح ذات ذوالمنش شیرین دعای جامعه از منطق شور افکنش بین زیارات دگر این جامعه گشته عَلم باغ بهشت من بود صحن و سرای سامرا مرغ دلم دائم زند پر در هوای سامرا تا چهره بگذارم شبی بر جایجای سامرا سعی و صفا و مروهام باشد صفای سامرا ای کاش یارب میشدم عمری گدای سامرا هرچند دائم خویش را بینم کنار آن حرم ای آفتاب شهر دل روی جهانآرای تو ای گشته زیبایی خجل از طلعت زیبای تو روی خدا را اهل دل دیدند در سیمای تو نور خدا میتابد از سَرداب سامرای تو دُر کرامت ریخته از لعل گوهرزای تو در زیر بارِ منتت پشت فلک گردیده خم تو وجه حی داوری یابن الجواد ابن الرضا تو احمدی تو حیدری یابن الجواد ابن الرضا تو جسم ایمان را سری یابن الجواد ابن الرضا تو روح را بال و پری یابن الجواد ابن الرضا از هرچه گویم برتری یابن الجواد ابن الرضا
-
دوباره، یکی اومده دل می بره ساده ببینید، رسیده اونی که جانِ جواده من، گم کرده راهم، تو نورِ خدایی من، دربندِ سلطان، تو ابن الرضایی پر از عشقم و، پراز شادیم گدایِ قدیمِ امام هادیم ….. ای ماهِ سامرا، روحی لَکَ الفداء …. پَر زدم ، تویِ آسمونا با شور و شادی نوشتم، رو قلبم مددی حضرتِ هادی من، عبد و غلامم، تو آقای مایی من، مجنونِ عشق و تو لیلایِ مایی هوای دلم پُر از شادیه دلم بیقرارِ امام هادیه …. ای ماهِ سامرا، روحی لَکَ الفداء …. دلِ من، شده مهمونِ مهتاب و ستاره دوباره، هوایِ حرم سامرا داره باز با لطفِ هادی، دل عرش خدا شد باز نقش دلِ من، یا ابنُ الرضا شد دلم ساکن همین وادیه دلم بیقرارِ امام هادیه ای ماهِ سامرا، روحی لَکَ الفداء …. عمریست که دم به دم علی میگویم درحالِ نشاط و غم علی میگویم عمریست علی گفتم و ان شاالله تا آخرِ عمر هم علی می گویم ملائک، از اون بالا میان پایِ پیاده تو دستا، پُرِ از نوره پُر از جامه و باده تو رمزِ بقائی، تو مشگل گشایی ما مجنون عشق و، تو لیلایِ مایی تویی سرورم … علی تویی صاحبم … علی گدای علی بن ابیطالبم مست و قلندرم در بند حیدرم ….
-
ایوان نجف عجب صفائی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد ساقی می بده که مرا زیر و رو کند بویش ز دور کار هزاران سبو کند دنیا علی نداشت دگر آبرو نداشت دنیا چگونه شکر چنین آبرو کند احمد به روی دست علی را گرفت و گفت دست کسی نظیرش اگر هست رو کند
-
تو مپندار که من غیر تو دلبر گیرم بی وفایی کنم و دلبر دیگر گیرم بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری کفنی پاره کنم زندگی از سر گیرم تاریخ مثل ساقی کوثر نداشته است اعجاز خلقت است و برابر نداشته است وقت طواف دور حرم فکر می کنم این خانه بی دلیل ترک بر نداشته است سوگند می خورم که نبی شهر علم بود شهری که جز علی دَر دیگر نداشته است طوری ز چارچوب، دَر قلعه کنده است انگار قلعه هیچ زمان دَر نداشته است شاعر : حمیدرضا برقعی
تاکنون نظری ثبت نشده است.