- 1163
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام سجاد زین العابدین (ع)، محمود کریمی
مرثیه خوانی شهادت امام سجاد زین العابدین (ع) با صدای محمود کریمی، سال 1396
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
سر، خاک کف پای تو یا حضرت سجاد جان، مست تولّای تو یا حضرت سجاد دل غرق تجلّای تو یا حضرت سجاد دست من و اعطای تو یا حضرت سجاد پرواز دهد ذکر تو تا عرش دعا را جنت، شنود از نفست بوی خدا را تو وجه خدا، دست خدا، چشم خدایی تو روح دعا، بال دعا، قلب دعایی تو کعبه و تو زمزم و تو سعی و صفایی تو مشعر و خیف و عرفاتی و منایی تا دور تو ای کعبه مقصود نگردند حجـاج، طـواف حـرم الله نکـردند ای آب بقا، قطرهای از آب وضویت وی خضر نبی، نخله سبز لب جویت گلبوسه جان دو جهان بر گل رویت ارباب دعا چشم گشودند به سویت خورشید دو گیتی مه هر انجمنی تو آئینـه زهـرا و حسیـن و حسنـی تو مهر تو همه خیل رسل راست وظیفه گفتار تو در لوح الهی است لطیفه بر لعل لبت، بوسه آیات شریفه مصحف، بود از فاطمه و از تو، صحیفه اول علـی از سلسلـه خیرالانامی چارم ولی حق، پدر هشت امامی تو نور فروزنده مصباح هدایی سر سلسله نسل امام شهدایی والله تو، پیغامبرِ خون خدایی همسنگر سرهای ز تن گشته جدایی هر چند که بر گردن خود، سلسله داری جـا در دل بشکستـه هـر سلسله داری پرواز کند طایر وحی از چمن تو شمشیر خدا خطبه دشمنشکن تو افسوس که شد سنگ جواب سخن تو زنجیر کند گریه به زخم بدن تو بس گل، به سرت ریخت ز سنگ لب بامت افسـوس کــه بردنـد بــه ویرانـه شــامت غیر تو که ای یوسف زهرای شهیده گردیده پیامآور سرهای بریده جای صلوات از همه دشنام شنیده خون دلش از حلقه زنجیر چکیده؟ گیرم که عدو برد سوی شام خرابت ای کاش نمیبرد سوی بزم شرابت ای طایر رحمت، ز چه رو بال و پرت سوخت هر لحظه دل از شعله داغ دگرت سوخت افسوس که در ماه محرّم، جگرت سوخت از زهر جفا یکسره پا تا به سرت سوخت یک کرب و بلا سوز دلت بود به سینه تا کرب و بـلا شد ز غمت شهر مدینه عمری به دل سوختهات، سوز نهان بود خون جگرت، دم به دم از دیده، روان بود چشمت به عزای شهدا، اشکْفشان بود از کعب نیاَت، بر بدن خسته نشان بود در غسل تو یاران ز جگر آه کشیدند بـر پیکــر پاکـت اثر سلسله دیدند هر شب دل زارم شده، زوّار بقیعت ای کاش نهم چهره به دیوار بقیعت چون شمع بسوزم به شب تار بقیعت خون گریه کنم، لحظه دیدار بقیعت گیرم بـه دل شب ز دل خاک سراغت گریم به تو و تربت بی شمع و چراغت
-
من یادگار کربلایم من همسفر با نیزه هایم من پا به پای عمه هایم از کربلا تا کربلایم آتیش رسید به خیمه هامون میون آتیش بچه هامون تو دشت و صحرا بچه هامون جای طناب و تازیونه مونده به روی دست و پامون هنوز تو گوشمه صداشون خدا برا کسی نیاره صدای ساز و ناسزاشون یه اهل بیت داغدیده خدا برا کسی نیاره رو نیزه ها سر بریده یه شب توی خرابه شام به استخون رسید دردام شبی که خواهر سه ساله ام تا صبح می گفت بابامو می خوام دیدم سر بریدش اومد به دیدن شهیده اش اومد
-
داغ روضه هام الشام الشام الشام داغ عمه هام الشام الشام الشام اوج گریه هام الشام الشام الشام من یادگار کربلایم من همسفر با نیزه هایم من پا به پای عمه هایم از کربلا تا کربلایم غمی که این چشام دیده خدا برا کسی نیاره یه اهل بیت داغدیده خدا برا کسی نیاره رو نیزه ها سر بریده خدا برا کسی نیاره داغ روضه هام الشام الشام الشام داغ عمه هام الشام الشام الشام اوج گریه هام الشام الشام الشام آتیش رسید به خیمه هامون تو دشت و صحرا بچه هامون جای طناب و تازیونه مونده به روی دست و پامون هنوز تو گوشمه صداشون خدا برا کسی نیاره صدای ساز و ناسزاشون خدا برا کسی نیاره صدای سنگ تو دلاشون خدا برا کسی نیاره یاد غربت و خیمه، خیمه، خیمه، خیمه اصل روضه هام، الشام الشام الشام الشام داغ روضه هام الشام الشام الشام الشام داغ عمه هام الشام الشام الشام الشام اوج گریه هام الشام الشام الشام الشام یه شب توی خرابه شام به استخون رسید دردام شبی که خواهر سه ساله ام تا صبح می گفت بابامو می خوام دیدم سر بریدش اومد خدا برا کسی نیاره به دیدن شهیده اش اومد خدا برا کسی نیاره جون به لب عزیزه اش اومد خدا برا کسی نیاره هی صدا می زد بابام، بابام، بابام دست و پا می زد بابام، بابام، بابام بغض تو صدام، الشام الشام الشام داغ روضه هام، الشام الشام الشام داغ عمه هام، الشام الشام الشام اوج گریه هام، الشام الشام الشام
-
ای خدا را اسم اعظم یا علیّ بی الحسین وی تنت روح مجسّم یا علیّ بی الحسین ای دمیده از دمت روح خدایی از ازل بر تن حوّا و آدم یا علیّ بی الحسین ای مناجات شبت در آسمان بخشیده روح بر تن عیسی بن مریم یا علیّ بی الحسین صفحه صفحه سیر کردم در کلامت یافتم مصحفی زآیات محکم یا علیّ بی الحسین میتواند با دل مرده کند کار مسیح هر که از مدحت زند دم یا علیّ بی الحسین گر دو عالم را به یک سائل ببخشی از کرم پیش احسانت بود کم یا علیّ بی الحسین آسمان هشت مهری و مه سه آسمان دُرّ سدر بی انتهایم یا علیّ بی الحسین دوست دارم سیل سیل و بحر بحر و موج موج بر تو ریزم اشگ ماتم یا علیّ بی الحسین هیچکس نشنیده گردد با جراحات بدن حلقه ی زنجیر مرهم یا علیّ بی الحسین هیچکس نشنیده جای لاله بر مهمان کنند خار و خاکستر فراهم یا علیّ بی الحسین با که گویم شامیان آتش به فرقت ریختند جای عرض خیر مقدم یا علیّ بی الحسین
-
ای حسین ای از ازل پابست ما ای به دستت اختیار هست ما در غریبی آشنای عالمی عبد مایی و خدای عالمی زخم، روی زخم از ما خواستی تا شهادت را به خون آراستی روز پیمان تو و پیوند ماست چاک هر زخمت گل لبخند ماست ما تو را با زخم تن آراستیم از تو در دریای خون، سر خواستیم ای تو را الله، شاء ان یراک با لب عطشان و جسم چاکچاک پیشتر زین چار مام و هفت باب کربلا را بر تو کردیم انتخاب آسمانِ اوفتاده بر زمین مقتلت آغوش ربالعالمین ما شراب از خم لایت دادهایم جام لبریز از بلایت دادهایم ما تو را در کربلا آوردهایم ما تو را در خویش، فانی کردهایم هر که را اسرارعشق اظهار شد رفت یاری زانک محو یار شد زخم ما گردیده بر تن جوشنت خون ما جاریست از پیراهنت ما پسندیدیم انصار تو را ما خریداریم ایثار تو را در منای ما فدایی گشتهای ما حسینی تو خدایی گشتهای بال جان را باز کردی یاحسین تا خدا پرواز کردی یاحسین بر شفاعت خون یک یارت بس است خنده حر گنهکارت بس است آسمانا! بر زمین افتادهای هستیات را در ره ما دادهای دوست داری تا که بیچون و چرا باز گردانیم یاران تو را با همین قدر و جلال و احترام زخمهایت را ببخشیم التیام این تو و این لالههای یاس تو قاسم و عبدالله و عباس تو دشت را بر تو گلستان میکنیم نیزهها را سرو بستان میکنیم شه که در دریای خون افتاده بود باز بر زخم دگر آماده بود در هجوم آن همه بیدادها خاست از هر زخم او فریادها کای رضایت مقصد و مقصود من خالق من! رب من! معبود من زخم تو شیرینتر از هر مرهم است هرچه زخمم روی زخم آید کم است کاش تا بازت فدایی آورم بود هفتاد و دو یار دیگرم کاش زخم نیزهها و تیرها باز میشد طعمه شمشیرها کاش گرگان باز چنگم میزدند در همین گودال سنگم میزدند در منای سرخ خون کردم وقوف گشته لبیکم خذینی یاسیوف سنگها میخورد بر آیینهاش زانوی قاتل به روی سینهاش خون و روی حی سبحان آه! آه پای کفر و قلب قرآن آه! آه کاش میمردم نمیگفتم سخن سر به ده ضربت جدا شد از بدن
-
با دیده گریانم با داغ دل محبوب می گریم و می خوانم واویلا علی المظلوم از عشق تو سرمستم در راه تو بی دستم من جان و تو جانانم واویلا علی المظلوم هم قطره در موجم هم ناله در اوجم از خانه به دوشانم واویلا علی المظلوم ای کعبه آمالم ای با خبر از حالم ای نوحه قرآنم واویلا علی المظلوم سلطان و لب تشنه حلقوم و دم تشنه آورده به لب جانم واویلا علی المظلوم هم نوحه زهرایم هم ناله مولایم همداغ شهیدانم واویلا علی المظلوم گفتا به سقایت از خاک کف پایت یک ذره بنوشانم واویلا علی المظلوم
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان