نغمات آیینی به زبان فارسی
وقت است شکر حضرت باری کند دلم
با یاد دوست آینه کاری کند دلم
بر آسمان بلند ز گلدسته ی دعا
دستی برای شکرگزاری کند دلم
طوفان عشق می وزد از هرطرف سزد
سعی و صفا چو ریگ صحاری کند دلم
از کوثر محبت و از زمزم وفا
با یک دو جرعه رفع خماری کند دلم
در بعثت پیمبر صد چشمه اشک شوق
با آبشار زمزمه جاری کند دلم
تا آفتاب وحی و نبوت کند طلوع
شب تا به صبح لحظه شماری کند دلم
خورشید مکه تا دمد از مشرق حرا
پیش جمالش آینه داری کند دلم
گل بوسه بر قدوم شریفش زند چو اشک
گل خنده چون نسیم بهاری کند دلم
در پای جاودانه ترین نخل آرزو
گل ریزد و شکوفه نثاری کند دلم
مجذوب روی قبله نمای جهان شود
گر بخت ساز آید و یاری کند دلم
با جلوه ی جمال جمیل محمدی
غم را درون سینه حصاری کند دلم
نام بلند حضرت او را به یادگار
بر لوح سینه نقش و نگاری کند دلم
کاندیشه محو جان و دل حق پرست اوست
منشور جاودانی قرآن به دست اوست
وقت است شکر حضرت باری کند دلم
با یاد دوست آینه کاری کند دلم
بر آسمان بلند ز گلدسته ی دعا
دستی برای شکرگزاری کند دلم
طوفان عشق می وزد از هرطرف سزد
سعی و صفا چو ریگ صحاری کند دلم
از کوثر محبت و از زمزم وفا
با یک دو جرعه رفع خماری کند دلم
در بعثت پیمبر صد چشمه اشک شوق
با آبشار زمزمه جاری کند دلم
تا آفتاب وحی و نبوت کند طلوع
شب تا به صبح لحظه شماری کند دلم
خورشید مکه تا دمد از مشرق حرا
پیش جمالش آینه داری کند دلم
گل بوسه بر قدوم شریفش زند چو اشک
گل خنده چون نسیم بهاری کند دلم
در پای جاودانه ترین نخل آرزو
گل ریزد و شکوفه نثاری کند دلم
مجذوب روی قبله نمای جهان شود
گر بخت ساز آید و یاری کند دلم
با جلوه ی جمال جمیل محمدی
غم را درون سینه حصاری کند دلم
نام بلند حضرت او را به یادگار
بر لوح سینه نقش و نگاری کند دلم
کاندیشه محو جان و دل حق پرست اوست
منشور جاودانی قرآن به دست اوست
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تاکنون نظری ثبت نشده است.