با اجرای علی خدایی
مدتی شد که به جان در پی جانان خودم
درد دل می طلبم طالب درمان خودم
مجمع اهل دلان زلف پریشان من است
من سودازده هم بی سر و سامان خودم
در نظر آینه می آرم و خود می نگرم
ناظر لطف خداوندم و حیران خودم
من اگر عاقلم و عاشق و مخمورم و مست
غیر را کار به من نیست که من ز آن خودم
ساکن کوی خراباتم و سرمست مدام
همدم جامم و ساقی حریفان خودم
این اشعار از غزلیات شاه نعمتالله ولی است.
مدتی شد که به جان در پی جانان خودم
درد دل می طلبم طالب درمان خودم
مجمع اهل دلان زلف پریشان من است
من سودازده هم بی سر و سامان خودم
در نظر آینه می آرم و خود می نگرم
ناظر لطف خداوندم و حیران خودم
من اگر عاقلم و عاشق و مخمورم و مست
غیر را کار به من نیست که من ز آن خودم
ساکن کوی خراباتم و سرمست مدام
همدم جامم و ساقی حریفان خودم
این اشعار از غزلیات شاه نعمتالله ولی است.
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تاکنون نظری ثبت نشده است.