آواز اخلاقی و عرفانی با همراهی گروه کر
بیا که هاتف غیبی زند صلای دمادم
که ای نتیجه ی خلقت، که ای سلاله ی آدم
عبث به هرزه چه پویی به گرد وادی شهوت
بیا به چهره بیافشان ز دیده اشک ندامت
مرا به سوی تباهی بهل غرور و هوا را
بیا به طور تجلی ببین جمال خدا را
ز لطف و رحمت عامش چه بگویم
ز فیض جرعه ی جامش چه بگویم
رسد حواله ی جودش به دست آدم و عالم
رسد حواله ی جودش به دست آدم و عالم
به زیر سایه ی مهرش ببین قنود جهان را
نگر که نور وجودش گرفته کون و مکان را
سپاس فضل و عطایش که تواند که تواند
ادای حد ثنایش که تواند که تواند
چو عاجز آمده از آن زبان ناطق خاتم
چو عاجز آمده از آن زبان ناطق خاتم
دهد سروش الهی به بند مژده ی رحمت
که خیز و سر ز صفا نه بر آستان عبادت
به دست عجز و عنابت در امید و رجا زن
به کوی عشق و محبت ثنای صدق و صفا زن
نوید بنده ی طائب دهد خدای تبارک
چو از افق به در آید هلال ماه مبارک
بود وصال خدایی شب قدرش شب قدش
دهد برات رهایی شب قدرش شب قدرش
بیا که هاتف غیبی زند صلای دمادم
که ای نتیجه ی خلقت، که ای سلاله ی آدم
عبث به هرزه چه پویی به گرد وادی شهوت
بیا به چهره بیافشان ز دیده اشک ندامت
مرا به سوی تباهی بهل غرور و هوا را
بیا به طور تجلی ببین جمال خدا را
ز لطف و رحمت عامش چه بگویم
ز فیض جرعه ی جامش چه بگویم
رسد حواله ی جودش به دست آدم و عالم
رسد حواله ی جودش به دست آدم و عالم
به زیر سایه ی مهرش ببین قنود جهان را
نگر که نور وجودش گرفته کون و مکان را
سپاس فضل و عطایش که تواند که تواند
ادای حد ثنایش که تواند که تواند
چو عاجز آمده از آن زبان ناطق خاتم
چو عاجز آمده از آن زبان ناطق خاتم
دهد سروش الهی به بند مژده ی رحمت
که خیز و سر ز صفا نه بر آستان عبادت
به دست عجز و عنابت در امید و رجا زن
به کوی عشق و محبت ثنای صدق و صفا زن
نوید بنده ی طائب دهد خدای تبارک
چو از افق به در آید هلال ماه مبارک
بود وصال خدایی شب قدرش شب قدش
دهد برات رهایی شب قدرش شب قدرش
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تاکنون نظری ثبت نشده است.